زندگی

منتشرشده توسط مصطفوی در تاریخ

عمر مکلف شدنش به سال نمی‌رسد.

جـانماز یاسی‌ رنگش را کنار جـانمازم پهن می‌کند.
چادر گلدارش را بر سر می‌اندازد و کنارم می‌ایستد. به قائده‌ی یک وجـب تا سرِ شـانه‌ام فاصله دارد. قامت می‌بندد.
نمازش با نمازم تمام می‌شود.
بی آن‌که سر بچرخاند، دست توی جانمازش می‌برد. تسبیح پر از رنگش را برمی‌دارد. لبهاش می‌جنبد.
سایه‌ی بلندش روی سرم افتاده‌است.
الله، نمازم را به مصاحبتِ نماز او می‌پذیرد؟


5 1 رای
امتیــاز به نوشـته
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
احسان
احسان
1 سال قبل

حسرت یک نماز با مصاحبت فرشتگان کوچک به دلم مونده ! خوش به سعادت شما