عجب خیال خوشگلی
می خوانم
«ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ»
چه لذتی بالاتر از این که کِلکِ ذهنت را سوار کَلک خیالت کنی تا روی دریای کلمات شناور باشد و گاه واژه ای را بگیرد و گوشه ی کَلک بگذارد.
و تو
سر می چرخانی
دنیای زیبایی از کلمات کنار هم می بینی و هی می خوانی اش و هی می خوانی اش!
با خودت می گویی: این منم؟ این خیال من است؟ عجب خیال خوشگلی!
حالا باید خیالم را طاهر کنم تا زیباترین کلمات به تور کَلکم بنشیند.
نهج البلاغه،
صحیفه ی سجادیه،
تفسیر المیزان…
عجب خیال های خوشگلی!