بِسمِـ اللَّـهِ الرَّحمـنِـ الرَّحيمـ
فرمود:«معناى سخنِ کسى که مى گوید «بسم اللّه» این است که یکى از نشانه هاى بندگى خداى عز و جل را بر خود مى نهم.»
در صف محشر با نـام تو نامه ی عملَم را می گشایم به امیدی که بگویی
داغ بندگیِ من را بر پیشانی اش چسباند؛ آن هم به رحمانیت و رحیمیتِ من.
از او گذشتم؛ او آنِ من است. او را حساب با من است.
مگر می شود برده ای، مگر می شود کنیزی، به چنین اربابی گمانِ مهربانی و بخشندگی بَرد و او
امیدش را ناامید کند.
آخرْ مَن، از عشقِ فاطمه ات آموختم؛
ما هکذا الظنُّ بِک
آخر چگونه
اَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ