عزّت کاذب

منتشرشده توسط مصطفوی در تاریخ

گاهی کسی به دروغ، به توّهم، عزیز است.
گاهی خود را، دیگری را، عزیز می دانی؛ امــّا دروغی بیش نیست. دروغی که خودت به جانت رانده ای یا دیگـــری.

عرب عزیز را نفوذ ناپذیر می داند. اینکه باطل در او رخنه نمی کند؛ چون علم دارد.
وقتی علم به حقیقت دارد؛ قادر است بر نپذیرفتن باطل.

می گویند سرچشمه ی عزّت، علم و قدرتی است تمام نشدنی؛
کدام عالِم، علمش بی نهایت است؟
کدام قادِر، قدرتش بی نهایت است؟
«…فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعاً.»

هم آنان که ریسـمان منتهی به بی نهایت؛ به اللّـه هستند.

«…وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ…»

ورق می زنم تاریخ را؛

فرعونی که زنش را به خاطر ایمان به موسی و خدای موسی کُشت و ساحرانش به «عزّتش» قسم می خوردند.

 کفار قریش که با عزّتی خیالی، با گمان قدرت و برتری بر رسول الله، به دورغ خود را مسلمان نامیدند و مسلمانان حقیقی را به جفا شهید کردند.

یزید که حرم رسول الله را به اسارت گرفت و شاد بود از خواری دشمنانش و عزّت و قدرت خویش.
دخترِ زینت پدر او را چنین گفت:

«ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوار کننده است.»

چه عزیزانی که اهل دنیا، آن ها را خوار پنداشتند و چه ذلیلانی که عزیز خوانده شدند.

و اکنون نیز
عزیزانی غیر حقیقی که نامشان بر سرِ زبان ها می چرخد.

چه دلیل و نشانه ای بر عزّتشان هست؟
این که عالم به حق هستند و باطل در آنان راه ندارد. 

کلّا!

به دلیل پروپاگاندای رســــــــــــانه ها
به دلیل شــــــانتـاژ متعصـــبان؛
که علامتش را
تشییع میلیونی و بزرگ‌ مردمی می دانند
استقبال با شکوه و عظیم مردمی می دانند؛
مگر سرنوشت خوانندگان، بازیگران، مبارزان و رهبران بسیاری در این روزگارِ افول عقل، غیر از این بوده است!؟ 

چه غریبی مولایَ که تنها تشییع کنندگانت، در آن تاریکی شب، حسنین علیهما السلام بودند!

چه غریبی مولاتی که تنها تشییع کنندگانت، در آن تاریکی شب، خانواده ات بودند و هنوز که هنوز است، مزارت پنهان است!

چه غریبی مولایَ ابن مولای که در هنگام تشییعت، پیکر مطهرت تیرباران شد!

چه غریبی مولایَ ابن مولای که در غربت سرت را از قفا بریدند و بر نیزه زدند. بدن مطهرت در هامون کربلا بدون کفن ماند!

چه غریبید که در بین مردمانی که دم از عشق به شُما می زنند، میزان و ملاک نیستید!

شمایی که کثرت علاقه مندان و قیل و قال کنندگان را حق و عزّت نمی خوانید.
که خدایتان فرمود:
«وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ؛ و اگر پیروی از اکثر مردم روی زمین کنی تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد، که اینان جز از پی گمان (و هوا و هوس) نمی‌روند و جز اندیشه باطل و دروغ چیزی در دست ندارند.»

اغفروا لنا!

یا الهی برسان منتقم آل علی علیه السلام را!
ذلیلان، به مدد توهمِ ساده لوحان بر سر ما سایه انداخته اند.

امام صادق علیه السلام

خدا اختیار همه کارها را به مؤمن واگذاشته؛ ولی ذلت پذیری را به وی وانگذاشته است. آیا نشنیده ای که خدای متعالی می‌فرماید : همه عزت از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است؟ آن حضرت در ادامه این حدیث فرمودند:پس مؤمن عزیز است و ذلیل نیست. مؤمن از کوه نفوذناپذیرتر است؛ زیرا کوه با ضربه های کلنگ کاسته می‌شود؛ اما با هیچ ابزاری نمی‌توان از ایمان مؤمن کاست.

تهذیب الاحکام ج۶ص۱۷۹


5 1 رای
امتیــاز به نوشـته
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
وبلاگ اهل البیت علیهم السلام
1 سال قبل

سلام. آنکس که خداوند او را بزرگ و عزیز کند، کس نتواند ذلیلش کند و آنکس که خداوند او را خوار و بی مقدار و ذلیل کند، کس نتواند عزیزش کند.
برای خدا باشیم، نه برای غیر خدا….