پوزه شیطان!

منتشرشده توسط مصطفوی در تاریخ

کجــا غُربت از این جگر سوزتر می یابی؟

ذریه آدم و از جنس فرشتگان باشی و در میان دَدان گرفتار!

گیاهِ غفلت حلقه زَند دور پایِ عقل و دلت
و

یک آنْ چشم بیندازی….

کَلَّا! من این نبودم؟!

من که ملائک را همنشین بودم.

چرا …اکنون…این جا؟

نشانی از قلبِ نورانیِ حرم الله نیست.

پوزه شیطان در جوف سینه فرو رفته و قلبم در میان دندان هایش شکار…

این منم؟
ذریه آدم و از جنس شیطان!

حالا این دلِ در بندْ، میل بهشت؛ هوای خانه کرده و دست در دست شیطان پا جای پایش می گذارد و می رود…نه… می دود، تا برسد به قدم های بلندَش.

چشمان خیسش را به سوی آسمان می گرداند. نور می تابد. شیطان دست حایل می کند و از گوشه چشم خیره به دلْ، دندان ها را روی هم فشار می دهد.

درد در گوشه گوشه دلْ می خزد.
دلْ شیون سر می دهد:

یَا غِیاثَ مَنْ لَاغِیاثَ لَهُ…یَا مُنْجِىَ الْهَلْکىٰ

امام جعفر صادق علیه السلام:
♦شیطان ابلیس، قلب (غافل) آدمی را با پوزه خود قبضه می‌کند، همین که خدا را یاد کُند آن را رها کرده عقب‌گرد می‌کند و پنهان می‌شود و لذا به نام «خنّاس» (پنهانکار) مُلقّب گردید.«بحار، ج ۶۳، ص ۹۷»


0 0 رای ها
امتیــاز به نوشـته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها