لا أدری

به تزویر و به تطمیعِ ابن‌زیاد راهی کربلا شدند؛ برای رویارویی با حسین علیه‌السلام. آنان که با دیدن امام دلشان می‌لرزید، با ترفند ابن‌زیاد در کوفه ساکت و منفعل ماندند. عمرو بن حجاج زبیدی برای امام نامه نوشته بود، که بیایَد، نوشته‌بود که با امام بیعت می‌کند. لیک فرمانده‌ی لشکر عمر ادامه مطلب…

شبث یعنی عنکبوت!

به دنیا چسبیده‌بود و چونان عنکبوت می‌خواست دور تا دور دنیا را تار بتند. می‌خواست دنیا را از آنِ خود کند. لیک نمی‌دانست خانه‌اش سست‌است و به کوچک‌ترین فتنه‌ای برباد می‌رود.   به خیال دستیابی دنیا؛ آخرین دعوتنامه‌ی کوفیان به امام را امضا کرد. از اولین بیعت کنندگان با ابن ادامه مطلب…

شلمغانی

شَلمغانی از یاران امام حسن عسکری علیه ­السلام بود.  بعدها مقرب جناب حسین‌بن‌روح نوبختی شد؛ تا این­که امور جدیدی را وارد دین کرد.  حسین‌بن‌روح گفت که تمام حرف‌­های شلمغانی کفر و الحاد به خداوند است. گفت که حرف­‌هایش را نپذیرید. گفت او را لعن کنید؛ اما خیلی­‌ها نپذیرفتند. گفتند او ادامه مطلب…

لالایی

نشسته گوشه‌ی سنگ سیاه سرد. پته‌ی چادرش را توی دلش جمع کرده‌است. کتابچه را روبه رویش باز کرده‌است. دست بر روی سنگ می‌کشد. غبار از چهره‌ی عکس  حک شده بر روی سنگ می‌گیرد. آهنگ صدایش در گوشم … چونان لالایی‌هایش، آن وقت که پسرک را روی پاها می‌خوابانْد. صدایش امّـا، ادامه مطلب…