باران

کار هر روز ابرها شده است.  روی خوشید  که کمی از اوجِ آسمان پایین تر آمده را می گیرند. آسمان دلگیر می شود و زمین غمگین. صدای لُندیدن آسمان همه جا را بر می دارد. هی می غرد. یک مرتبه اشکش سر ریز می کند. می بارد. زمین نفسش را ادامه مطلب…

طاق شدن

«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ؛  پس هنگامي‌كه از كار مهمّي فارغ مي‌شوي به مهمّ ديگري پرداز!» «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛ و آنان كه از بيهوده رويگردانند.» این دو آیه مدتی است در گوشه ی ذهنم نور می دهد. نفْسی که امر به بدی ها دارد. «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» نباید لحظه ای ادامه مطلب…

نفس

همین دیشب بود که شکستم؛ از دست نفسی که افسار عقل را در دست گرفت. واپسین شب قدر بود. نه قرآن بر سر گرفتم و نه زیارت امام حسینی خواندم؛ فقط جانماز را که توی کشو گذاشتم، رو به قبله چرخاندم و سلامی عجین با شرمساری دادم. نماز هم اگر ادامه مطلب…

کتاب خوانی!

دكارت حكيم معروف فرانسوى پس از آنكه يك سلسله مقالات منتشر كرد، صيت شهرتش همه جا پيچيد و سخنان تازه ‏اش مورد تحسين و اعجاب همگان قرار گرفت. يكى از كسانى كه مقالات وى را خوانده بود و بدان ها اعجاب داشت  ، خيال كرد كه دكارت بر گنجينه ‏اى ادامه مطلب…