اجاره

منتشرشده توسط مصطفوی در تاریخ

برای زندگی از دنیا می گفتم. جواب سوالش بود. سَر را بلند و نگاه کرد: مثل خونه که اجاره می کنن؟

«آره. مثل خونه ی اجاره ای. خیلی زود مهلتش سر میاد. باید خالی کنی و بری. بری یه خونه ی بهتر، بزرگتر و خوشگل تر.» 

سوالِ توی نگاهش را دیگر ندیدم. دست های کوچکش را توی هوا تکان داد: هاان!حالا فهمیدم

 


0 0 رای ها
امتیــاز به نوشـته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها