آن ها مهربانند!
از مادَر مهربان تر!
امّا
دیدند سیلی در میانه ی کوچه بر گونه ی مادَر را
شنیدند صدای گریه های هر روز و هر شب مادَر را
شنیدند صدای شکسته شدن سینه ی مادَر را
شنیدند صدای کمک خواستن مادَر از فضّه را
دیدند رگ گردنِ باد کرده ی پدَر را
لمس کردند آماس های روی بازوان مادَر را
شنیدند وداع عاشقانه ی پدَر با مادَر را
شنیدند صدای گریه ی پدَر در فِراق مادَر را
شنیدند نجواهای شبانه ی پدَر با مادَر را
شنیدند ناله های مادَر کنـار گودالِ خونین قتلگاه را
به فدای دلِ سوخته شان